m&s
دو شنبه 7 دی 1394برچسب:, :: 13:32 :: نويسنده : mohamdmm سلام اقای گلم... ظهرت بخیررر... راست میگی تا ی ماه دیگه حرفشو نزنیم درست میشه انشاا.... عاقای گلم چطوله؟؟ خوفی؟؟ درس میخونی دیگه انشاا... من که دارم بخاطرعاقامون میخونم:-P اخ دلم بغل موخواد... امروز نیدونم چرا حس خییلی خوبی دارم... ی حسی بهم میگه این دفعه زود تر میبینمت... برا همین ناراحت نیستم... یه روزی میرسه که من تو ارایشگاه منتظر عاقامونم... یه دفعه در ارایشگاهو میزنن... من از جام میپرم ی جیغ خوش حالی... همه به من نگاه میکنن و میخندن.. میرم پشت درقایم میشم عاقامون میگه این عروس خانوم مارو بدین میخوام ببرمش... میگن نیست _یعنی چی نیست؟؟ یکی اومد بردش... اخم میکنه میگه _این توله بدون من جایی نمیرفت که... ی دفعه من از کنار در خودمو نشون میدم و ی چشمک میزنم... تا منو میبینه میگه چه خوشمل شدیییییی... دست گل و میدی دستم... _بفرما خانومی سوار شو بریم که خیلیا منتظرمونن... منم سر تکون میدم میگم اطاعت فرمانده.... میشینم تو ماشین و ی دفعه میگم.. محمدمممممم... _جووونم... خیییییلی خیییلی دوست دالمممممممم..... نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان eshghammmmmmmmm و آدرس asmoon.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان |
||
|